
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۱۶۹
۱
شکیبم از رخ جانان نمی شود چکنم
جدا شدن ز تو ای جان نمی شود چکنم
۲
شراب اشک و کباب جگر مهیا شد
ولی خیال تو مهمان نمی شود چکنم
۳
هزار جهد نمودم که راز نگشایم
ز دست دیده گریان نمی شود چکنم
۴
بر آن شدم که دگر آه آتشین نزنم
ز سوز سینه بریان نمی شود چکنم
۵
میسرم نشود سر عشق پوشیدن
فروغ مهر چو پنهان نمی شود چکنم
۶
بصد نیاز دهم جان برای عشوه و ناز
چو این معامله آسان نمی شود چکنم
۷
دوای درد دل خود ز من مجوی حسین
علاج عشق بدرمان نمی شود چکنم
نظرات