
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۱۸۰
۱
در ره عشق تو با درد و الم ساخته ایم
سینه سوخته را مجمر غم ساخته ایم
۲
ما دل آشفته لطف و کرم دوست نه ایم
عاشقانیم که با جور و ستم ساخته ایم
۳
چشم ما لایق دیدار تو زانست که ما
سرمه دیده از آن خاک قدم ساخته ایم
۴
بتمنای میان تو گذشته ز وجود
وز خیال دهنت برگ عدم ساخته ایم
۵
قدم از دایره حکم تو بیرون ننهیم
زانکه عمریست که با حکم قدم ساخته ایم
۶
شمع و من در شب هجران تو از آتش دل
تا سحر سوخته و هر دو بهم ساخته ایم
۷
چون کریمی و سئوال از تو خلاف ادب ست
چاره خویش حوالت بکرم ساخته ایم
نظرات