
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۱۹۰
۱
با کس حدیث عشق تو گفتن نمی توان
دریست در عشق که سفتن نمی توان
۲
لب بسته همچو غنچه و دلخون چو لاله ام
بی باد رحمت تو شکفتن نمی توان
۳
در دل هوای یار نیارم نگاهداشت
مهری درون ذره نهفتن نمی توان
۴
آزار خاکپای تو ما را طریق نیست
زانرو بچهره راه تو رفتن نمی توان
۵
از رحم تا دل تو بسوزد بحال من
احوال خویش پیش تو گفتن نمی توان
۶
ترک کمان کشم بکمین میکشد ولی
ترک هوای عشق گرفتن نمی توان
۷
گفتا حسین شب ز سر کوی ما برو
کز ناله های زار تو خفتن نمی توان
نظرات