حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۱۹۲

۱

بازم به نازی شاد کن ای نازنین دلدار من

مرهم ز زخم عشق نه بر سینه افکار من

۲

ای آتش عشق خدا سوزان تن خاکی ما

وی صرصر وحدت بیا بر باد ده آثار من

۳

در راه وحدت ای شمن زنار شد هستی من

شمشیر سبحانی بزن تا بگسلد زنار من

۴

قدری که دارم زاب و گل خارست در گلزار دل

ای گل ز رخسارت خجل آتش بزن در خار من

۵

تو شمع و من پروانه ام تو بحر و من دردانه ام

در خویشتن بیگانه ام باشد که باشی یار من

۶

تیغی بکش تا سر نهم وز ذوق رویت جان دهم

عشاق کشتن کار تو مشتاق مردن کار من

۷

جنت نباشد گلشنی در ساحت گلزار دل

ای گل ز رخسارت خجل در جان آتش بار من

۸

گر سر دل گویم دمی آشفته گردد عالمی

در این جهان کو محرمی تا بشنود اسرار من

۹

بس کن حسین از گفتگو با کس مگو اسرار هو

لب تشنه ای باید که او نوشد دمی گفتار من

تصاویر و صوت

نظرات