
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۱۹۹
۱
ای غم سودای تو خلوت نشین جان من
درد روح افزای تو سرمایه درمان من
۲
تو گل باغ بهشت و جان من بستان آن
تا برفتی رفت بی تو رونق بستان من
۳
چشم من جام شرابست و دل زارم کباب
تا مگر گردد خیال تو شبی مهمان من
۴
گر بصورت گشته ام غایب ز جانان باک نیست
نیست غایب جان و دل از حضرت جانان من
۵
با سر کویت فراغت دارم از باغ بهشت
نیست غیر از کوی جانان روضه رضوان من
۶
گوشوار جان کند از در الفاظ حسین
گر رسد شعرت به گوش شاه معنیدان من
نظرات