حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۲۱۸

۱

ای آنکه در دیار دلم خانه کرده ای

گنجی از آنمقام بویرانه کرده ای

۲

گه عقلها بنرگس مخمور برده

گه فتنه ها بغمزه مستانه کرده ای

۳

عالم پر از روایح و مشک و عبیر شد

چون گیسوی معنبر خود شانه کرده ای

۴

تا ای پری سلاسل مشکین نموده ای

ارباب عقل را همه دیوانه کرده ای

۵

در آرزوی لعل شکر بار خویشتن

چشم مرا خزینه دردانه کرده ای

۶

من در بروی غیر ز غیرت چو بسته ام

تا در حریم جان و دلم خانه کرده ای

۷

مرغ دل مرا که نشیمن ز سدره داشت

ایشمع دلفروز تو پروانه کرده ای

۸

خود کرده آشنا بمن ای شوخ دلربا

آنگه روش چو مردم بیگانه کرده ای

۹

برخوان وصل داده صلا اهل عشق را

یاد حسین بیدل شیدا نکرده ای

تصاویر و صوت

نظرات