حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۲۲۱

۱

باز این چه فتنه است که آغاز کرده ای

با عاشقان خویش مگر راز کرده ای

۲

با جغد و با عقاب چرا همنفس شدی

از آشیان قدس چو پرواز کرده ای

۳

مرغ دلم ز قید هوا رسته بود لیک

صیدش تو شاهباز چو شهباز کرده ای

۴

چشم کسی ندید چنین فتنه ها که تو

با چشم شوخ و غمزه غماز کرده ای

۵

بر رخ کشیده پرده مه و مهر از حیا

هر دم که پرده از رخ خود باز کرده ای

۶

آوازه جمال تو بگرفت شرق و غرب

وانگاه صید خلق بآواز کرده ای

۷

جان حسینی و دل عشاق برده ای

تا در حصار نغمه شهناز کرده ای

تصاویر و صوت

نظرات