
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۲۲۳
۱
ما را چو عهد خویش فراموش کردهای
گویا حدیث مدعیان گوش کردهای
۲
بر روی زهره خط غلامی کشیدهای
چون تار طره زیب بناگوش کردهای
۳
تا قلب عاشقان شکند لشکر غمت
مه را ز مشک سوده زرهپوش کردهای
۴
سجادهها ز دوش فکندند زاهدان
زان شیوههای خوش که شب دوش کردهای
۵
ای ترک نیم مست که ما را به غمزهای
مست و خراب و واله و مدهوش کردهای
۶
جانم فدای جان چنان ساقیای که او
این بادهها که از خُم سر نوش کردهای
۷
ما دیگ دل بر آتش سوزان نهادهایم
ای مدعی بگو تو چرا جوش کردهای
۸
از نامرادی من بیچاره فارغی
چون تو مراد خویش در آغوش کردهای
۹
تو طوطی حسین و شکر گفته حبیب
شکر چه حاصل است تو خاموش کردهای
نظرات