حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۲۳۰

۱

ای که در اقلیم دل‌ها حاکم و سلطان توئی

جمله عالم یک تن تنها و در وی جان توئی

۲

از که جویم انس دل چون مونس جان یاد تست

با که گویم درد خود هم غایت درمان توئی

۳

گر لب از گفتار بندم هم توئی اندیشه ام

ور بنالم از فراقت همدم افغان توئی

۴

پرده ها انگیختی بر خلق بهر احتجاب

در پس هر پرده دیدم شاهد پنهان توئی

۵

قدرتت چوگان و عالم گوی و میدان لامکان

فارس چابک سوار شاهد میدان توئی

۶

آن و این گفتن مرا عمری حجاب راه بود

چون گشادی چشم من دیدم که این و آن توئی

۷

گرچه ویران شد دل عاشق ز دردت باک نیست

گنج پنهان چون در آن کنج دل پنهان توئی

۸

عاشق و معشوق را ای عشق با تو کار نیست

ناله یعقوب و حسن یوسف کنعان توئی

۹

جان رنجور حسین از تو شفا دارد امید

ای خدایی که مفرح‌بخش رنجوران توئی

تصاویر و صوت

نظرات