
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۲۴۹
۱
نظر بحال دل خسته ام نمی فکنی
اگر چه روز و شب ای دوست در درون منی
۲
صبا ز چین سر زلفت ار برد بوئی
بسی شکست که آرد به نافه ختنی
۳
منم که عهد تو ای دوست نشکنم هرگز
توئی که خاطر من لحظه لحظه می شکنی
۴
ز روی لطف تو شعر مرا پسندیدی
سزد که نام برآرم کنون به خوشسخنی
۵
منم که جان به وفاداری تو خواهم داد
تو گر وفا کنی ای نازنین وگر نکنی
۶
حسین بی رخ تو میل انجمن نکند
که نور دیده عشاق و شمع انجمنی
نظرات