
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۲۵۰
۱
من آن کسم که ندارم به جز گنه کاری
کجاست خود چو من اندر جهان گنهکاری؟
۲
به هر که مینگرم تخم خیر میکارد
چو من ندیده کسی در جهان تبهکاری
۳
منم که در همه عالم ندیده است کسی
چو من به دست هوا و هوس گرفتاری
۴
خراب گشته مِهر جمال مَهروئی
ز پا فتاده ز دست هوای دلداری
۵
دریغ عمر عزیزم که میشود ضایع
در آرزوی وصال بت جگرخواری
۶
ستمگری صنمی شوخ دیده ای کاو را
به جز جفا و ستم نیست روز و شب کاری
۷
به هیچ یار مده دل حسین و رنج مکش
که نیست در همه عالم به کام دل یاری
نظرات