حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۲۷۱

۱

گلی نازک ز گلزار معانی

شکفته بود بر شاخ جوانی

۲

دریغا کانچنان گل یافت آفت

از آسیب دم سرد خزانی

۳

دریغا در فراق روی آن گل

خزان شد نوبهار زندگانی

۴

گل از دستم بدر رفت و نرفته است

ز پای جان من خار نهانی

۵

تو ای آسوده دل زخمی نخورده

ز حال زار مجروحان چه دانی

۶

کجائی ای انیس خاطر من

که مقصود دل و مطلوب جانی

۷

تو بودی کام جانم چون برفتی

نخواهم من از این پس زندگانی

۸

ز پا افتاده ام لطفی بفرمای

اگر دستم گرفتن میتوانی

۹

حسین آماده کن زاد ره خویش

دو سه روزی که اینجا میهمانی

تصاویر و صوت

نظرات