حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۴۸

۱

به یک لطیفه که دوشینه ذوالجلال انگیخت

میان ما و تو بنگر که چون وصال انگیخت

۲

چه لطف بود که دور سپهر از سر مهر

میان مشتری و ماه اتصال انگیخت

۳

هزار طایر جان را شکار کرد رخت

چو دام و دانه مشکین ز خط و خال انگیخت

۴

غلام قدرت آنم که از کمال کرم

جمال روی تو در غایت جلال انگیخت

۵

چو بر صحیفه دل نقش بند فکرت من

مثال پیکرت ای ماه بی‌مثال انگیخت

۶

خط از بنفشه رخ از لاله قد ز سرو سهی

دهن چو شکر شیرین لب از زلال انگیخت

۷

حسین اگر چه خیالی شود ز ضعف رواست

چو نقش حسن تو در صفحه خیال انگیخت

تصاویر و صوت

نظرات