حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۶۷

۱

دوش چشم جانم از دیدار شه پرنور بود

مطرب ما زهره و ساقی مجلس حور بود

۲

با عذار ساقی فتان و چشم مست او

زاهد ار بشکست توبه همچو ما معذور بود

۳

تا قدح کرده حدق بهر حمیای جمال

پیش از آن کاندر جهان باغ می انگور بود

۴

با حریفان معربد در خرابات ازل

از شراب لایزالی جان ما مخمور بود

۵

ما انا نیت ز دار نیستی آویخته

تا بگویندی اناالحق گفتن منصور بود

۶

دلبر آنساعت که جام خمر کافوری بداد

مسند دل بر فراز چشمه کافور بود

۷

جان ما آئینه حق گشت و از ما شد پدید

آنچنان گنجی که در کنج ازل مستور بود

۸

بود در طور فنا مست تجلیها حسین

پیش از آندم که حکایات کلیم و طور بود

تصاویر و صوت

نظرات