حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۶۸

۱

جان فدای آنکه ما را بی‌محابا می‌کشد

کشته را جان می‌دهد پنهان و پیدا می‌کشد

۲

تیر دلدوز خدنگ غمزه خونریز خود

سوی دیگر می‌کشد آن شوخ و ما را می‌کشد

۳

آن قد و بالا بلای جان عاشق شد بلی

چون بلای ناگهان آید ز بالا می‌کشد

۴

تا بود فردا میان گشتگان عشق دوست

عاشق آن نازنین خود را به عمدا می‌کشد

۵

کشتنش آب حیات عاشقان آمد از آن

زنده می‌گردم من آشفته‌دل تا می‌کشد

۶

دیگران را گر تقاضا می‌کند میر اجل

عاشق بیچارهٔ خود را بی‌تقاضا می‌کشد

۷

گر به قصد کشتن آید دوست منعش کم کنید

تا حسین خسته را بکشد که زیبا می‌کشد

تصاویر و صوت

نظرات