حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۷۷

۱

نگار من چو بلعل شکر نثار آید

غذای طوطی طبعم سخن گذار آید

۲

دیار دل که خرابست بی شهنشه خویش

بشهریار رسد چون بشهریار آید

۳

شهان پیاده شوند و نهند رخ بر خاک

بدان بساط که آن نازنین سوار آید

۴

در آنزمان که ز اخلاق او سخن گوید

فرشته کیست که باری در این شمار آید

۵

اگر فدای تو ای دلربا نگردد جان

دگر چه فایده زین جان بیقرار آید

۶

هزار فخر کنم هر زمان به بندگیت

مرا ز شاهی عالم اگر چه عار آید

۷

دل مرا که بجای سپند میسوزی

نگاهدار که روزی ترا بکار آید

۸

حسین خاک رهت گشته است میترسد

که بر دل تو از آن رهگذر غبار آید

تصاویر و صوت

نظرات