حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۸۱

۱

بهار و عید می‌آید که عالم را بیاراید

ولیکن بلبل دل را نسیم یار می‌آید

۲

دلی کز هجر گل روئی چو لاله داغها دارد

شمیم وصل اگر نبود ز باغ و روضه نگشاید

۳

اگر بی دوست جنت را بصد زینت بیارایند

بجان دوست کاندر وی دل عاشق بیاساید

۴

در و دیوار جنت را بآه دل بسوزانم

اگر دلدار اهل دل در او دیدار ننماید

۵

چو نور جان هر مقبل صفائی دارد این منزل

ولی بی وصل اهل دل دلم را خوش نمیآید

۶

جمال طلعت جانان تواند دید مشتاقی

که او آیینه دل را ز زنگ غیر بزداید

۷

حسین ار دوست جانت را بناز و عشوه میسوزد

ترا باید رضا دادن بهر چه دوست فرماید

تصاویر و صوت

نظرات