حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۸۹

۱

یک لحظه مرا بی رخت آرام نباشد

دل را بجز از لعل لبت کام نباشد

۲

هیهات که من با تو توانم که نشینم

چون سوی توام زهره پیغام نباشد

۳

در صحبت ما زاهد افسرده نگنجد

در مجلس دلسوختگان خام نباشد

۴

سرو از چه جهت خوانمت ایسرور خوبان

چون سرو سمن ساق و گل اندام نباشد

۵

از بهر گرفتاری مرغ دل عشاق

حقا که چو زلف سیهت دام نباشد

۶

با دام فدای تو دل و جان که بجوئی

چون نرگس پر خواب تو با دام نباشد

۷

از ظلمت خط تاب جمالت نشود کم

نقصان مه از تیرگی شام نباشد

۸

هر مرغ دلی کو بپرد از قفس تن

جز در خم زلف تواش آرام نباشد

۹

آنکو چو حسین از غم عشق تو خرابست

او را سر ناموس و غم نام نباشد

تصاویر و صوت

نظرات