حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۹۳

۱

نظر کنید که آن شهسوار می‌گذرد

قرار جان من بی‌قرار می‌گذرد

۲

اگر نه قصد هلاک منش بود در دل

چنین کرشمه‌کنان بر چه کار می‌گذرد؟

۳

دریغ صید نزارم از آن به زاری زار

مرا بکشت و برای شکار می‌گذرد

۴

کمان کشیده کمین خسته چون کند جولان

خدنگ غمزه‌اش از جان زار می‌گذرد

۵

هزار طایر قدسی کند ز سینه هدف

ز شوق تیر که از شست یار می‌گذرد

۶

اگرچه گرد برانگیخت دردش از جانم

هنوز بر دلش از من غبار می‌گذرد

۷

شد آشنا و به صد عشوه‌ام به خویش کشید

کنون چه بد که چو بیگانه‌وار می‌گذرد

۸

به جرم آنکه شبی آستان او بوسید

حسین از در او شرمسار می‌گذرد

تصاویر و صوت

نظرات