
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۹۶
۱
چون شب و روز مرا از تو عنایت باشد
من و ترک غم عشق این چه حکایت باشد
۲
چون ز سر تا بقدم لطفی و جانی و کرم
حاش لله که مرا از تو شکایت باشد
۳
طالب وصل نیم بنده فرمان توام
بنده را بندگی شاه کفایت باشد
۴
فتنه آموخت بدآموز ولی معلوم است
کآخر فتنه او تا بچه غایت باشد
۵
عالمی گر شودم دشمن از آن باکی نیست
گرم از لطف تو ای دوست حمایت باشد
۶
حال ملک دل من چیست تو هم میدانی
زانکه شه با خبر از حال ولایت باشد
۷
آن کریمی که تو از غایت لطف و کرمت
پیش تو ذکر گنه نیز جنایت باشد
۸
اگر از مصحف حسنت ورقی شرح دهم
سوره یوسف از آن یک دو سه آیت باشد
۹
مونس جان حسین است جفا و ستمت
که ز تو جور و جفا لطف و عنایت باشد
نظرات