ایرج میرزا

ایرج میرزا

شمارهٔ ۱۰

۱

به دست جام شراب و به گوش نغمۀ ساز

شبی خوشست خدایا دراز باد دراز !

۲

چگونه کوته خواهم شبی که اندر وی

وصالِ دوست مهیّا و برگِ عشرت ساز

۳

چگونه کوته خواهم شبی که سعدی گفت:

«که دوست را ننماید شبِ وِصال دراز»

۴

شبی بُوَد که ازو گشت شامِ دولت روز

شبی بُوَد که ازو گشت صبحِ ملّت باز

۵

شبی بُوَد که بتابید اندرو ماهی

که آفتاب نیارد شدن به او انباز

۶

شبی است فرّخ و شهزاده نصرت الدّولهُ

نموده جشنی از عزّت و جلال جهاز

۷

چگونه جشنی مانندِ جَنَّتِ موعود

ز چار جانب بگشوده بابِ نعمت و ناز

۸

به وجد اندر هر سوی گلرخانِ چگل

به رقص اندر هرجای مهوشانِ طَراز

۹

همه درخشد مانند نارِ ذاتِ وَقود

شرابِ گلگون اندر به سیمگون بِگماز

۱۰

ز هر طرف شنوی نغمه های رود و سرود

به هر کجا نگری گونه های ساز و نواز

۱۱

ز چرخ گوید ناهید از پی تبریک

خجسته بادا میلادِ شاهِ بنده نواز

تصاویر و صوت

دیوان کامل ایرج میرزا - محمد جعفر محجوب - تصویر ۱۲۷

نظرات