ایرج میرزا

ایرج میرزا

شمارهٔ ۱۲

۱

پیرم و آرزویِ وصلِ جوانان دارم

خانه ویران بود و حسرتِ مهمان دارم

۲

عشق باقی به سر و مویِ سر از غصّه سپید

زیرِ خاکسترِ خود آتشِ پنهان دارم

۳

کاش قیدِ پسران خواستمی پیش از وقت

من که اصرار به آزادیِ نسوان دارم

۴

آفتِ جان کسان عشق بود یا پیری

چه کنم من که هم این دارم و هم آن دارم

۵

همچو آن آهنِ از کوره برون آمده ام

که به سر پُتک و به زیر تنه سِندان دارم

۶

نیست یک لحظه که از یادِ تو فارغ باشم

گرچه پیرم من و در حافظه نقصان دارم

۷

عقل با حافظه در مرتبۀ قدر یکیست

لیک من حیرت ازین عادتِ انسان دارم

۸

گرچه کس دم نزند هیچ ز بی عقلیِ خویش

از چه با ناز دهد شرح که نسیان دارم

۹

جرم از غیر و عقوبت متوجّه بر من

حالِ سبّابۀ اشخاصِ پشیمان دارم

۱۰

شعرِ بد گفتن و نسبت به رفیقان دادن

یادگاریست که از مردمِ طهران دارم

۱۱

همه یارانِ خراسانِ من اهلند و ادیب

بی سبب نیست به سر عشقِ خراسان دارم

۱۲

هر یکی از شعرا تابعِ یک شیطانیست

من درین مغزِ برآشفته دو شیطان دارم

تصاویر و صوت

دیوان کامل ایرج میرزا - محمد جعفر محجوب - تصویر ۱۲۸

نظرات