
ایرج میرزا
شمارهٔ ۱۴
۱
ما خریدیم به جان عشق تو نی با زر و سیم
به زر و سیم خَرَد عشقِ بتان مردِ لئیم
۲
عالمی پر بُوَد از رایحۀ مُشک و عبیر
مگر از پهلویِ زلفِ تو گذر کرد نسیم
۳
بر بناگوشِ تو آن سنبل و سوسن باشد
یا که زلفست و بُوَد سنبل و سوسن به شمیم
۴
یا که کردست خداوندِ ادب میر نظام
امتحانِ خطِ تعلیق به صد دایره جیم
۵
خطّ بشکستهٔ او سختتر از عهدِ درست
قولِ سنجیدۀ او بهتر از دُرِّ یتیم
۶
آن وزیری که چو بنشیند بر مسندِ بار
مشتری را کند آدابِ وزارت تعلیم
۷
آن امیری که چو روی آرد در پهنۀ رزم
دلِ مرّیخ ز سهمش به هراس است و به بیم
۸
قهرِ او پوست بدرّانَد بر پیکرِ شیر
مهر او روح ببخشایَد بر عَظمِ رَمیم
۹
عیدِ قربان را با عزّت و اقبال بر او
فر خجسته بِکُناد ایزدِ دَیّانِ رحیم
تصاویر و صوت

نظرات