
ایرج میرزا
شمارهٔ ۴
۱
خواهم که دهم جان به تو میلِ دلم اینست
ترسم که پسندت نشود مشکلم اینست
۲
پروا مکن از قتلِ من امروز که فردا
شرطست نگویم به کسی قاتلم اینست
۳
منعم مکن از عشقِ بتان ناصِحِ مُشفِق
دیریست که خاصیّت آب و گلم اینست
۴
رسوایِ جهان گشتم و بدنامِ خلایق
از عشق تو ای ترک پسر حاصلم اینست
۵
هرگز نروم جایِ دگر از سرِ کویت
تا جان بود اندر تنِ من منزلم اینست
۶
جز وصلِ رخِ دوست نخواهم ز خدا هیچ
در دهر اُمیدی که بُوَد در دلم اینست
۷
از جودِ تو در عدلِ ولیعهد گریزم
کز جمله شهان پادشهِ عادلم اینست
تصاویر و صوت

نظرات