
ایرج میرزا
شمارهٔ ۲ - در هجو نصرت الدوله
۱
شاه زاده ضیافَتی کردی
کِافَت آوَرد مَر ضیایِ ترا
۲
کارهایت معرِّفی کردند
سستیِ عقل و ضعفِ رایِ ترا
۳
به همه کفش دادی و مَلِکی
زان که کوچک بُدند پایِ ترا
۴
هیچ بر من ندادی و گفتی
رَوَم و سر کنم هِجایِ ترا
۵
چَشم ! اگر روزگار بُگذارَد
در کفِ تو نِهَم سَزایِ ترا
۶
لیک حالا جز این نخواهم گفت
که برَد مرده شو سَرایِ ترا
۷
نه سرایِ ترا به تنهایی
هم عطایِ تو هم لَقایِ ترا
۸
خوب شد بر مَنَت نَرَسید
بنده گاییدم آن عَطایِ ترا
تصاویر و صوت

نظرات