
ایرج میرزا
شمارهٔ ۸۰ - آب حیات
۱
آب حیات است پدر سوخته
حَبِّ نبات است پدر سوخته
۲
وه چه سیه چرده و شیرین لب است
چون شکلات است پدر سوخته
۳
آب شود گر به دهانش بری
توت هرات است پدر سوخته
۴
تا بتوانیش بگیر و بکن
صَوم و صَلات است پدر سوخته
۵
می نرسد جز به فرومایگان
خمس و زکات است پدر سوخته
۶
سخت بود ره به دلش یافتن
حصن کلات است پدرسوخته
۷
تنگ دهان، موی میان، دل سیاه
عین دوات است پدر سوخته
۸
احمد و از مهر چنین منصرف
خصم نحات است پدر سوخته
۹
با همه ناراستی و بد دلی
خوش حرکات است پدر سوخته
۱۰
قافیه هر چند غلط می شود
باب لواط است پدر سوخته
تصاویر و صوت

نظرات
احمد رحمتبر
احمد رحمتبر