ایرج میرزا

ایرج میرزا

شمارهٔ ۸۱ - انتقاد از قمه‌زنان

۱

زن‌قحبه چه می‌کُشی خودت را

دیگر نشود حسین زنده

۲

کشتند و گذشت و رفت و شد خاک

خاکش علف و علف چرنده

۳

من هم گویم یزید بد کرد

لعنت به یزید بدکننده

۴

اما دگر این کُتل‌مُتل چیست؟!

وین دستهٔ خنده‌آورنده؟!

۵

تخم چه کسی بریده خواهی

با این قمه‌های نابُرنده؟!

۶

آیا تو سکینه‌‌ای که گویی:

«سُو ایسْتَمیرَمْ عَمیمْ گَلندَه»؟!

۷

کو شمر و تو کیستی که گویی:

«گَل قویما مَنی شِمیر َالَِندَه»؟!

۸

تو زینب خواهر حسینی

ای نرّه‌خرِ سبیل‌گنده؟!

۹

خِجلَت نکشی میانِ مردم

از این حرکات مثل جنده؟!

۱۰

در جنگ دو سال قبل دیدی

شد چند کرور نَفْس رَنده

۱۱

از این همه کشتگان نگردید

یک مو ز زهار چرخ کنده

۱۲

در سیزده قرن پیش اگر شد

هفتاد و دو سر ز تن فکنده

۱۳

امروز چرا تو می‌کَنی ریش

ای درخور صد هزار خنده؟!

۱۴

کِی کُشته شود دوباره زنده

با نفرین تو بر کشنده؟!

۱۵

باور نکنی بیا ببندیم

یک شرط به صرفهٔ برنده

۱۶

صد روز دگر برو چو امروز

بشکاف سر و بکوب دنده

۱۷

هی بر سر و ریش خود بزن گِل

هی بر تن خود بمال سنده

۱۸

هی با قمه زن به کلهٔ خویش

کاری که تبر کند به کُنده

۱۹

هی بر سر خود بزن دو دستی

چون بال که می‌زند پرنده

۲۰

هی گو که حسین کفن ندارد

هی پاره بکن قبایِ ژنده

۲۱

گر زنده نشد عنم به ریشت

گر شد عن تو به ریش بنده

تصاویر و صوت

دیوان کامل ایرج میرزا - محمد جعفر محجوب - تصویر ۲۶۰

نظرات

user_image
مهدی رضائی
۱۴۰۱/۱۱/۰۹ - ۲۲:۰۳:۰۳
حسین بن علی حقیقت همیشه زنده است. هنوز مردی شریف تر و عزیزتر از آقا امام‌ حسین روی زمین قدم نگذاشته است. قمه زنی مردود است ولی نباید اینطور بیان شود. امام حسین خورشیدیست تابنده و تا ابد پاینده. ایرج البته برای امام حسین مرثیه هم سروده است 
user_image
فرهاد حافظ
۱۴۰۲/۰۹/۰۱ - ۰۴:۲۲:۴۷
اگر ده تا مثل ایرج میرزا داشتیم الان وضع عقایدمون این نبود.
user_image
علی سعیدی
۱۴۰۲/۰۹/۱۳ - ۱۲:۱۳:۴۶
با سلام و احترام؛ معنی دو مصرع تُرکی چیست؟
user_image
Mhd Mhd
۱۴۰۲/۱۱/۰۵ - ۰۲:۵۵:۵۸
حیف تو مَرد افکارت صدسال جلوتر از همه بود
user_image
محمد تدینی
۱۴۰۲/۱۲/۰۶ - ۰۶:۲۵:۰۸
ابوالحسن خان صبا که از دوستان نزدیک ایرج میرزا بود در این باره نوشته: اوقاتی که ایرج در خراسان بوده اشعاری ساخت و جهت مرحوم پدرم کمال السلطنه فرستاد. پدرم بی‌احتیاطی نمود و آن اشعار را در محضر دوستان خواند. طبعاً در مجالس اشخاصِ خوش حافظه هستند که فوراً حفظ می‌شوند. کم‌کم به گوش شاهزادهٔ متخلص به پروانه رسید، چون مرد مذهبی بود برآشفت و دو نفر سید خرافی را مأمور کشتن ایرج نمود. «رنود خیراندیش» ایرج را از ماجرا مطلع می‌نماید. هر چند ایرج از مرگ وحشتی نداشت لیکن از بلوا و شورش و کشتن با افتضاح متوحش بود. از این رو شرح ما وقع را نزد حضرت آیت‌الله‌زاده که معروف به آقازاده بود برد. آقازاده در خراسان دارای شخصیت و اهمیت به‌سزایی بود. به ایرج دستور می‌دهد که بیانیه صادر و اشعار فوق را استنکاف نماید و ضمناً مرثیه‌ای هم بسازد. ایرج به دستور فوق عمل کرده و نتیجه خشم و غضب مردم را کاست و تیر پروانه به سنگ خورد... در ایران تا بود ملا و مفتی/ به روز بدتر از این هم بیفتی فقط یک‌وقت یک آزاده بینی/ یکی چون آیت‌الله‌زاده بینی…