
ایرج میرزا
شمارهٔ ۸۸ - تقاضا گله از مُعز الملک
۱
ای معزالملک ای اندر سخا ضرب المثل
از چه رو شعر و خط ما را گرفتی سرسری؟
۲
بد نکردم من که چونین گوهر ارزنده را
با ادب کردم نثار بزم چون تو گوهری
۳
شعر و خط من بود آن گوهر سنگین بها
که امیر مملکت باشد مر او را مشتری
۴
فخر میران زمانه حضرت میر نظام
آن که بر او فخر دارد دانش و دانشوری
۵
گر مرخص می کنی اندر حضور این امیر
می توانم تا برم من با ادب این داوری
۶
من چو بر اسب سخن رانی سوار آیم بود
هم رکابم فرخی و هم عنانم عنصری
۷
ختم بر من گشته شعر و شاعری چونانکه شد
بر محمد خاتم پیغمبران پیغمبری
تصاویر و صوت

نظرات