
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۰۱۸
۱
تا هست نظر بدان جمالم
یک لحظه نرفت از خیالم
۲
در شوق دو روی چون گل تو
تا چند چو بلبلی بنالم
۳
در حسرت طاق ابروانش
پیوسته ز هجر چون هلالم
۴
تا چند کشی به داغ هجرم
محروم چرا من از وصالم
۵
رحم آر بدین شکسته خاطر
کز دست خیال چون خیالم
۶
از لطف تو دلبرا چه باشد
گر زود کنی نظر به حالم
۷
بازآی که در فراق رویت
بگرفت ز جان خود ملالم
۸
از شوخی آن دو چشم و ابرو
هر چند اسیر زلف و خالم
۹
سرو قد دوست بس بلندست
دستی نرسد بدان نهالم
تصاویر و صوت

نظرات