جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۰۲۳

۱

من ز هجران تو سرگشته و سرگردانم

به چه رو من ز سر کوی تو سرگردانم

۲

به سر کوی وفای تو بتا در طلبت

همچو گویی من غمدیده به سرگردانم

۳

آسیاب نظرم تا بکی ای جان ز فراق

شب همه شب به غم از خون جگر گردانم

۴

گر یکی تیر مژه سوی جهان اندازی

جان ز شوق دو کمان تو سپر گردانم

۵

کمیا خاصیتی من شده ام خاک درت

از سر لطف تو ملحوظ نظر گردانم

۶

چون شدم خاک درت ای دل و دین از دل و جان

نظری بر من خاکی کن و زر گردانم

۷

آخر انصاف بده سیمبرا گرد جهان

خویشتن در طلبت چند به سرگردانم

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۳۸۷

نظرات