جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۰۴۷

۱

تا به چند این دیده را در هجر تو جیحون کنم

واین دل بیچاره را در عشق تو پر خون کنم

۲

تا کی ای لیلی صفت در آرزوی روی تو

این دل پر درد را هر ساعتی مجنون کنم

۳

تا به کی رخ را ز درد هجرت ای زیبانگار

از سرشک دیده ی مهجور خود گلگون کنم

۴

گر هزار افسانه خوانم در غم عشق تو من

در نمی گیرد به گوشت ور هزار افسون کنم

۵

قدّ بختم چون الف بود از وصالت دلبرا

مدّتی شد تا ز هجر روی تو چون نون کنم

۶

گفته ای در هجر رویم غیر صبرت چاره نیست

رفت پای طاقت از دستم صبوری چون کنم

۷

گرچه آن دلدار را با ما عنایت کمترست

من دعای دولت او هر زمان افزون کنم

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۳۹۵

نظرات