جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۰۶

۱

ما را ز قد سرو تو ای دوست ثمرهاست

واندر دل ما آکه ز مهر تو شجرهاست

۲

یک شب گذری کن به من خسته و بنگر

کآه دل ما در غم عشقت به سحرهاست

۳

از حسرت شیرین لبت، ای کام دل من

فرهاد صفت گشته به کوه و به کمرهاست

۴

از آه من خسته ی درویش بیندیش

زیرا که دعا را ز سر سوز اثرهاست

۵

از هدهد اگر حال سبا باز بپرسی

ای دل تو چه دانی که از آنجا چه خبرهاست

۶

یارب تو بساز از کرمت کار جهان را

کاندر ره الطاف تو ای دوست کرمهاست

۷

آخر نظر لطف به احوال جهان کن

زان رو که تو را بر دل این بنده نظرهاست

تصاویر و صوت

نظرات