جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۰۶۶

۱

نام تو قوّت دل و دینم

نظری کن به من که مسکینم

۲

غم ایام بر دلم باریست

بس گران وز زمانه غمگینم

۳

من ندانم چرا زمانه چنین

کمری بسته است بر کینم

۴

فلک بی وفا بگو تا چند

جان بسوزی به جور چندینم

۵

این جفاها که می کشیم از تو

جمله از بخت خویش می بینم

۶

یک زمان از زمانه دم نزنم

که نه دردی ز غصّه برچینم

۷

گوییا مادر زمانه مرا

کرده آن بی حفاظ نفرینم

۸

که دلت خوش مباد از دوران

غصّه بر جان شدست برچینم

۹

زآنکه گشتم به عرصه چون شه مات

نیک سرگشته همچو فرزینم

۱۰

تا به چند ای فلک تو بنشانی

گرد هجرانش بر جهان بینم

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۰۲

نظرات