
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۰۷۲
۱
نگارا ز هجر تو دل خسته ایم
دو دیده به وصل تو دربسته ایم
۲
ز بند همه چیز برخاستیم
به محراب ابروت پیوسته ایم
۳
ز زنّار زلفت حذر کرده ایم
به امّید وصل تو بنشسته ایم
۴
دل خسته ی ما پر از مهر تست
که مهر از همه خلق بگسسته ایم
۵
بنفشه به زلف تو نسبت کنم
میان ریاحین از آن دسته ایم
۶
بنه مرهمی بر دلم از وصال
که از تیغ هجر تو بس خسته ایم
۷
چو سرویم آزاد و کوتاه دست
که از ننگ تر دامنان رسته ایم
تصاویر و صوت

نظرات