
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۰۷۶
۱
روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ایم
در جهان جز غم تو از همه باز آمده ایم
۲
طاق ابروی تو محراب دل و جان منست
زان به اخلاص دل آنجا به نیاز آمده ایم
۳
قلب راه غم عشقم ز سر صدق و صفا
بر سر آتش هجران به گداز آمده ایم
۴
گفتمش سرو صفت سوی من خسته خرام
گفت آهسته توان کز سر ناز آمده ایم
۵
از جفا رفتم از این در بگشا بر رویم
از در مسکنت ای دوست چو باز آمده ایم
۶
همه شب شمع صفت پیش رخت می سوزم
تا به روز از چه بگو بر سر گاز آمده ایم
۷
سرو نازی به جهان بر قد تو می نازم
ناز کم کن به درت چون به نیاز آمده ایم
۸
گرچه گنجشک ضعیفم هوس عشقم نیست
به هوای سر کوی تو چو باز آمده ایم
تصاویر و صوت

نظرات