جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۰۸۰

۱

تا دیده و دل در سر زلفین تو بستیم

واندر طلب وصل تو جان بر کف دستیم

۲

در زلف پریشان تو مجموع گرفتار

وز نرگس شهلات نه مخمور و نه مستیم

۳

ما وصل تو خواهیم که آیی بر آغوش

دیدار نمایی نه که خورشید پرستیم

۴

برخاسته ای از سر مهرم چه توان کرد

با آنکه ز جان در غم روی تو نشستیم

۵

هر چند نداری سر وصل من مسکین

ما از دل و جان بنده و مشتاق تو هستیم

۶

بنمای تو خورشید جمال رخ خود را

در صبحدمی تا صلواتی بفرستیم

۷

ما آب رخ خود به جهانی نفروشیم

چون خاک ره آخر چه سبب پیش تو پستیم

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۰۶

نظرات