
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۰۸۲
۱
از مادر دهر تا بزادیم
جان در سر مهر او نهادیم
۲
تا دل به دو زلف یار بستیم
از دیده دو جوی خون گشادیم
۳
از روی هوا چو مرغ زیرک
در دام بلای دل فتادیم
۴
ای کاج ز مادر زمانه
در عشق بدین صفت نزادیم
۵
هر چند غمم فرستی از هجر
با این همه در غم تو شادیم
۶
چون چشم تو ار شبانه مستیم
مخمور لبت ز بامدادیم
۷
در آتش هجر آب جوییم
بر خاک جهان بسان بادیم
تصاویر و صوت

نظرات