جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۰۸۴

۱

بسیار در فراق تو زنهارها زدیم

فریاد عاشقانه به بازارها زدیم

۲

همچون گل رخت بنظر در نیامدم

بسیارها تفرّج گلزارها زدیم

۳

دستم به قدّ سرو روانت نمی رسد

بسیار دست بر سر دیوارها زدیم

۴

تدبیر راه وصل تو کردن نمی توان

عمری در این معامله آن جارها زدیم

۵

شبهای تار در غم هجرانت ای صنم

بر مردمک ز شوق تو مسمارها زدیم

۶

چون چنگ در خروشم و چون نی ز ناله زار

در راه عشق روی تو اسرارها زدیم

۷

بر روی ما دری نگشادی ز راه وصل

سر همچو حلقه بر در تو بارها زدیم

۸

در راه وصل اگرچه مغیلان به راه بود

ما آتشی ز آه در آن خارها زدیم

۹

مسکین دلم ز بار غمت در جهان بسوخت

خونابها زدیده بدان بارها زدیم

۱۰

گفتم که نار دل بنشانم به آب اشک

ننشست و از فراق تو زنهارها زدیم

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۰۷

نظرات