جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۰۸۵

۱

در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم

از سر بگذشتیم و به سامان نرسیدیم

۲

جان کرده فداییم به راه غم عشقش

دل برد به دستان و به جانان نرسیدیم

۳

در ظلمت هجران به لب آمد دل تنگم

فریاد که در شمع شبستان نرسیدیم

۴

دیدیم جهان را و بگشتیم سراپای

در سایه ات ای سرو خرامان نرسیدیم

۵

گل رفت دریغا که نکردیم گل افشان

در وقت گل سرخ به بستان نرسیدیم

۶

از گلشن وصل رخت ای دیده نصیبم

خارست از آن رو به گلستان نرسیدیم

۷

خارست به جای گل و زاغست قرینش

بلبل ز چمن رفت و به دستان نرسیدیم

۸

فریادرسم پیشتر از آنکه دریغا

گویی که به فریاد ضعیفان نرسیدیم

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۰۸

نظرات