
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۰۹۵
۱
صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم
به سان عنبر تر می دهد ز لطف نسیم
۲
دماغ جان چو معطّر شدم ز باد صبا
یقین شدم که پراکنده گشت زلف چو جیم
۳
نظر به جانب دلخستگان هجران کن
که نیست طاقت و صبرم ز روی لطف عمیم
۴
ز تشنه آب زلالی مکن دریغ مرا
که آب چشمه حیوان تویی و بنده سقیم
۵
ز حال زار من خسته دل چه می پرسی
مراست گریه به عشقت قرین و ناله ندیم
۶
اگر چو سرو روان پیش ما کنی گذری
نثار پای عزیز تو سر کنیم نه سیم
۷
مرا ز جنّت فردوس حاصلی نبود
رضای دوست بسی خوشتر از بهشت برین
تصاویر و صوت

نظرات