جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۱۰۱

۱

چون تو طبیب دردی درد تو با که گویم

درمان درد دوری ای دلبر از که جویم

۲

آبم ببرد عشقت بر باد داد عمرم

از آتش فراقت کمتر ز خاک کویم

۳

از تاب زلف پرچین چوگان مزن خدا را

کاندر فراق رویت سرگشته تر ز گویم

۴

در بوستان وصلت ای جان من چو بلبل

بر روی چون گل تو آشفته همچو مویم

۵

چون ترک عشق گویم تا روز حشر جانا

ور کوزه گر بسازد از خاک من سبویم

۶

جانم ز پا درآمد در جست و جوی وصلت

در کوی هجرت آخر تا کی به سر بپویم

۷

گرچه ز ما فراغت دارد نگار لیکن

من در جهان به بویش دایم به جست و جویم

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۱۴

نظرات