جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۱۰۶

۱

تا به چند از رخ زیبای تو مهجور شویم

در غم روی چو مهتاب تو مشهور شویم

۲

به امیدی که دوایی بکند درد مرا

خوش طبیبیست بیا تا همه رنجور شویم

۳

دل ما همچو سپندست بر آن آتش روی

سر آنست که چون چشم بدان دور شویم

۴

ای دل خسته بیا تا به سر کوی هوا

تا ز جان حلقه به گوش بت منظور شویم

۵

نچشیدیم یکی جرعه نوش از شب وصل

تا کی از باده ی هجران تو مخمور شویم

۶

اعتمادی چو بر احوال جهان نیست یقین

بر فریبش نتوان رفت که مغرور شویم

۷

من به شیرینی لعل لب او کی برسم

در هوای قد او گر همه زنبور شویم

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۱۵

نظرات