
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۱۰۸
۱
از وصل دری گشا به رویم
کاشفته به روی تو چو مویم
۲
گر لطف و کرم کنی توانی
ور جور و جفا کنی چه گویم
۳
از باده ی عشق مست گردد
گر کوزه گری کند سبویم
۴
بر خاک در تو ز آتش عشق
رخساره به آب دیده شویم
۵
از دست جفا و جورت ای جان
سرگشته ز هجر تو چو گویم
۶
از بوی تو باد صبح مستست
من زنده از آن حیات بویم
۷
دایم چو جهان به جست و جویت
باشد همه روز گفت و گویم
تصاویر و صوت

نظرات