
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۱۱۱
۱
سرگشته در این عرصه ایام چو ماییم
فرزین صفت ای شاه به کوی تو گداییم
۲
دردیست مرا در دل بیچاره و عمریست
تا از رخ جان پرورت ای دوست جداییم
۳
هستی تو طبیب دل پردرد ضعیفم
از لطف جهان بخش تو محتاج دواییم
۴
عشق تو چو کوهست و تن غمزده کاهی
آخر تو بگو چون به غم عشق برآییم
۵
من خاک ره شوقم و تو سرو روانی
در حسرت بالای تو سرگشته چو ماییم
۶
ماییم و نوای غمت و برگ غریبی
آخر نظری کن تو که بی برگ و نواییم
۷
گر جان به اشارت طلبی از من مهجور
ما منتظر و بنده ی فرمان شماییم
۸
گم کرده رهم لیک مرا گفت سروشی
از جاده مشو دور که ما راهنماییم
۹
تو شاه جهانبانی و من مور ضعیفم
دربان تو را بنده درگاه نشاییم
تصاویر و صوت

نظرات