جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۱۳۳

۱

ای رخ مهوشت به کام جهان

زلف شبرنگ تو چو شام جهان

۲

شست زلف تو ای دل و دینم

شده از روی عقل دام جهان

۳

شکر ایزد که شد به کام دلم

خاطر روشن تو جام جهان

۴

در سر باره ی مرادم شد

ای بسا سالها لگام جهان

۵

چه توان کرد چون که چرخ فلک

بستد از دست ما زمام جهان

۶

ای بسا آهوان وحشی را

کرده این روزگار رام جهان

۷

از غم روزگار سفله نواز

از جهان نیست غیر نام جهان

۸

می دهم جان مگر که چرخ فلک

دوسه روزی شود به کام جهان

۹

تا جهان گشت پادشاه سخن

شد جهانی ز جان غلام جهان

۱۰

که برد نزد آن جهانبانم

چو صبا هر نفس پیام جهان

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۲۵

نظرات