
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۱۴۵
۱
چه خوش بود به چمن در صبوح گل چیدن
دو لعل شکّر شیرین یار بوسیدن
۲
به دست، دست نگاری به طوف در بستان
به روی مهوش دلبر چو دیده گردیدن
۳
به سایه گل و بید و چنار و نغمه عود
نشسته بر لب جویی و باده نوشیدن
۴
به سرو قامت دلدار خود نظر کردن
نوای بلبل خوش خوان ز شاخ بشنیدن
۵
گذر به سوی چمن سرو را که کار منست
هزار درد ازین قامت تو برچیدن
۶
دلا به سیر جهان رو از آن خرابه تن
که در جهان نبود خوشتر از جهان دیدن
۷
ز صورت صنمت هیچ حاصلی نبود
ز حد مبر تو و بازآ ز بت پرستیدن
تصاویر و صوت

نظرات