
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۱۵۷
۱
خداوندا به حال ما نظر کن
ز حال نیک و بد ما را خبر کن
۲
ز لطف خویشتن بنواز ما را
هوای شور و شر از سر بدر کن
۳
رهی گم کرده ام در ظلمت شب
به بوی زلف خویشم راهبر کن
۴
نظر بر حال زارم چون نداری
روال کار ما زین خوبتر کن
۵
به خاک ره نشینم در فراقت
سهی سروا به کوی ما گذر کن
۶
هر آن کم خون دل از دیده پالود
ز قهر خویش خونش در جگر کن
۷
گذر کن سوی ما ای نور دیده
بگویش رو جهان زیر و زبر کن
۸
به زاری با صبا این راز می گفت
به چشم مردمی در ما نظر کن
۹
که با هجر تو حال زار ما را
ببین دردم ز درد ما حذر کن
تصاویر و صوت

نظرات