
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۱۵۹
۱
دمی در کوی درویشان گذر کن
به حال زار مسکینان نظر کن
۲
اگرچه سرو نازی بر لب جوی
دمی ناز ای پسر از سر به در کن
۳
دلا در پیش آن ابرو و غمزه
دل و جان جهانی را سپر کن
۴
شبی در کلبه احزان گر آید
نثار از دیدگان بر وی گهر کن
۵
وگر گوهر به چشمش در نیامد
ز دیده سیم بار و رخ چو زر کن
۶
وگر دستت نگیرد در شب وصل
برو در کوی هجرانش سفر کن
۷
وگر برگیرد از تو دل دلارام
هوای کوی دلداری دگر کن
۸
جوابم داد دل گفتا که جانا
برو درس وفای او ز بر کن
تصاویر و صوت

نظرات