
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۱۶۰
۱
یک لحظه به سوی ما گذر کن
وز لطف به حال من نظر کن
۲
آزار دلم مجوی ازین بیش
از آه چو آتشم حذر کن
۳
این تندی و تیزی ای جفا جوی
از بهر خدا ز سر به در کن
۴
چون خاک ره تو گشتم از جان
چون سرو سهی به ما گذر کن
۵
در کلبه حزن ما نگارا
شمعی ز جمال خویش برکن
۶
ای دل چو وصال نیست ممکن
برخیز و ز کوی او سفر کن
۷
یا با غم عشق یار می ساز
یا خوش بنشین و ترک سر کن
۸
بر عهد نه محکمست دلبند
اندیشه دلبری دگر کن
۹
شیرینی قند اگر نیابی
میلی به وفا سوی شکر کن
۱۰
از خون جگر دلا ز جورش
یک روی جهان ز دیده تر کن
تصاویر و صوت

نظرات