جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۱۶۱

۱

این خراب آباد دل معمور کن

ماتم هجران به وصلت سور کن

۲

جرعه ای لعلش بنوش و مست شو

همچو نرگس چشم خود مخمور کن

۳

پشت کن بر گفت و گوی مدعی

روی بر روی بت منظور کن

۴

صورت اخلاص من پوشیده نیست

چشم بد یارب ز حسنش دور کن

۵

همچو لاله دل بسوز و روی دل

چون گل زرد از غمش رنجور کن

۶

ای عزیز من که گفتت بنده را

دایماً از وصل خود مهجور کن

۷

گر به دارت می زند زان دم مزن

چشم دل بر حالت منصور کن

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۳۵

نظرات